الیسا جونالیسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
درسا جوندرسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

الیسا پرنسس کوچولوی ما

پنجمین ماهگرد

قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم یکی یک دونه من ،همدم مهربونم، دختر خوش زبونم ،عزیزتر از جانم  22 خرداد پنجمین ماهگرد تولدت بود برای همین با بابایی تصمیم گرفتیم این بار جشن ماهگردتو خونه مادر جون اینا بگیریم.و با یه جعبه کیک رفتیم خونشون و در کنار هم یه جشن کوچولو برای تو دختر مو فرفری گرفتیم . فدات بشم که تونستی برای اولین بار کنار کیکت بشینی و ازت عکس بگیریم   حمله به سمت کیک  حالا نوبت کادوها از طرف مامان و بابا از طرف مادر و پدر عزیزم از طرف داداشای خوبم دختر نازم انشاالله ...
28 خرداد 1392

سفر به کیش

دردانه من  ، یکی یک دونه مامان ، الیسا جوووووووووووووووووووووووونم  در این ماه خرداد که تو هم شدی 5 ماهه و ماشالله شدی نقل هر مجلسی ، برای چند روز تعطیلیمون تصمیم گرفتیم از راه زمینی و دریایی با ماشین بریم کیش ، روز 14 خرداد ساعت 5 صبح به همراه پدرجون مادرجون و دایی علی و محمد و بابا مهدی با ماشین پدری رفتیم بندر آفتاب  و بعدش با لندینکرافت رفتیم کیش ، بابا مهدی هم از قبل برامون سويت نزدیک ساحل رزرو کرد که طبقه اولش من و شما بابایی بودیم طبقه دوم هم خانواده پدر جون اینا ، تا 17 خرداد موندیم  تو این چند روز واقعا بهمون خوش گ...
28 خرداد 1392

اولین غلت زدن

گل نازم روز جمعه 10 خرداد رفته بودیم خونه مادر جون اینا و موقع خوردن ناهار یهو دیدیم برای اولین بار غلت زدی .همه خوشحال شدیم و برات دست زدیم تو هم ذوق کردی و برامون خندیدی  چندتا عکس از اولین غلت زدنت     ...
27 خرداد 1392

آغاز غذای کمکی

عزیزکم روز 24 اردیبهشت خونه پدر جون اینا بودیم که من و مادر جون تصمیم گرفتیم برات فرنی به عنوان غذای کمکی درست کنیم تا بهت بدیم بخوری و یه فرنی خوشمزه درست کردیم و  خداروشکرتو هم از طمع فرنی خوشت اومد و با لذت فراوان خوردی 
27 خرداد 1392

ماه فروردین

  امسال خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز جدید می‌سراید امسال بهاری دیگر است در ماه تولد عزیزانم در میلاد کسانی که  چشمانم با حضورشان درخشان تر است امسال را شادتر خواهم بود جشنی برای میلادتان بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود ای فرشته های زندگیم (ملیسا جان و الیسا نازم ) تولدتان مبارک کوچولوی شیرین و دوست داشتنی ، دردانه بابا ، سومین ماهگرد تولدت که همزمان شده با سالگرد تولد بهترین همسر دنیا ، یه بانوی هنرمند و یه مادر مهربون و نمونه ، میلادتونو به شما دو فرشته نازنینم ...
14 خرداد 1392

تولد سه ماهگی قند عسلم

الیسا جوووووونم سومین ماهگرد تولدت مبارک  روز پنجشنبه 22 فروردین صبح که از خواب بیدار شدم یه حال و هوای خاصی داشتم ، خیلی سرحال و پر انرژی بودم (آخه امروز ساعت 17:30 پرنسسم سه ماهش تموم میشه و وارد چهار ماهگی میشه) واسه اینکه امشب یه جشن کوچیکی برای تو دلبندم تدارک دیدیم و از پدرجون اینا و چندتا از دوستامون دعوت کردیم که در جشنت شرکت کنند. بعد ار اینکه صبحونه خوردم با تو رفتم خونه مادرجون و تو رو گذاشتم پیشش و رفتم بازار یه سری خرید کردم و ساعت 12 هم کلاس داشتم رفتم دانشگاه و بعد برگشتم خونه با پدرجون اینا (بابابزرگ) ناهار خوردم و بعد با مادر جون رفتیم خونه خودمون ، بابا مهدی هم از سر کار اومده بود خونه و یه سری از کارهای خ...
13 خرداد 1392

همراه و همدم مامان

فرشته نازنینم ...   3 ماه از تولد تو دختر نازم گذشت ،ماشاالله هر روز که میگذره خانومتر و ماه تر میشی ،دیگه کمکم  داری منو میشناسی و این موضوع خیلی خوشحالم میکنه ،کارایی که جدیدا انجام میدی قه قه قه کردن و خندیدن بی صداست و وقتی دراز کشیده ای دستاتو میگیریم دوست داری زود بلند بشی و روی پاهات بایستی ، تا چند ثانیه هم بدون کمک میتونی بشینی . چند روزی هم هست که دارم میرم دانشگاه    و مجبورم زمانی که صبح  کلاس دارم شمارو ببرم خونه مادر جون اینا و برای همین  تورو داخل صندلی ماشینت میذارم و میتونی راحت بشینی   فدات بشم که وسط راه هم خوابت میگرفت و می خوابیدی    ...
9 خرداد 1392

الیسا در دنیای مجازی

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا پرنسس کوچولوی ما بعد ار یک ماه ساختن وبلاگ ، در دنیای مجازی و سایت گوگل دیده شد . قند عسلم دیروز که داشتم تو گوگل اسم الیسا رو سرچ میکردم دیدم هم وبلاگت هستش و هم چندتا از عکس هاتو نشون میده  ، انشالله دخترم در دنیایی واقعی هم مشهور و خوشنام بشی !     ...
3 خرداد 1392